داشتم مطالعه می کردم که مامان برایم یک لیوان آب هویج آورد...
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۲ ساعت 19:1 توسط نوشین
|
آری،می شناسم تبار و ریشه ی خود را! سیر ناشدنی همچون شراره ی سوزان بر خود می تابم و خود را می سوزم هر آنچه فرادستم آید همه چون برق آذرخش، هر آنچه پس پشت می نهم همه چون خاکستر: من همانا شراره ی سوزانم!